سخت است بت پرست به تهدیدی
دست از بتی که ساخته بردارد
از دوزخی ندیده نمی ترسد
شمعی که شوق شعله به سر دارد!

این نابرابرانه ترین جنگ است 
ماه من است و آه ... که از سنگ است
یک شب که با من است،دلش تنگ است
می گوید انتظار سحر دارد!

من مصرعی شکسته و آن بانو
با چشم خویش کرده مرا جادو
من با سی و ذو حرف الفبا ، او
جز شاعری، هزار "هنر" دارد!

گرچه هنوز بر سرِ پیمان است
در فکر ترک خلوت این خانه است
این مثـل پر کشیدن پروانه است
در نظــم کائنــات اثــر دارد!

تغییر داده است پسندش را 
کوتاه کرده موی بلندش را
کفشش به پا، گره زده بندش را
با خنده گفته قصد سفر دارد...

تا لب به اعتراض گشودم،دست 
بر شانه ام نهاد و لبم را بست
با بوسه ای و گفت که عشقی هست
حتی اگر هزار "اگر" دارد.

 

 عبدالمهدی نوری



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : شنبه 4 مهر 1394برچسب:عبدالمهدی نوری, | 9:41 | نويسنده : آریا |