تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آریاییها و آدرس ariayiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
گرگ و میش ِ نشسته در سَر ِ من
زوزه های رسیده ای داری
گرگ ها هم که از تو می ترسند
چشمهای دریده ای داری
چشمهایت چقدر سگ دارند
در تو یک جور هاری ِ مزمن
گرگ یعنی که دشمنی خونی
طرح ِ یک ارتباط ِ ناممکن
در تو چیزی نشسته نا مفهوم
مثل گرگ ِ به قُلّه چسبیده
من،سگ ِ مهربان ِ گلّه ی خود
با جنونی که تخت خوابیده
احتمال به تو رسیدن ِ من
احتمالی همیشه تاریک ست
گرگ با سگ؟!چه نسبت ِ دوری
احتمالا" به صفر نزدیک ست
لمس تو معضلی همیشگی ست
معضلی با جویدن ِ ناخُن
سگ به یک تکّه استخوان قانع
گرگ اما؟!
به من نگاه نکُن،
مَردی آرام در من افتاده
یک سگ ِ مهربان که ولگرد ست
یک زن شورشی ست در بغلت
گرگ در تو چه کارها کرده ست!
با تو من در تلاطمی گیجم
ردپای تو بر تنم پیداست
رد یک پنجه بر تن ِ دیوار
سر به هر جا که می زنم پیداست
سگ که باشی به استخوان، بندی
یک زن ِ شورشی نخواهی داشت
اتفاقا"
دُرُست فکر کُنی
قطعا"
آرامشی نخواهی داشت
دوست دارم،تمامی ِ شب را
تا خود ِ صبح ، یک نفس بِدَوَم
گرگ باشی و چشم بگذاری
گوش تا گوشِ گرگ را بِجَوَم
چشمها را ببند،
می بینم
رد پای حضور ِ جادو را
احتیاجی به پیش بینی نیست
احتمال ِ وقوع ِ چاقو را !
قتلِ عمد سگی که من باشم
دست ِ جادوی گرگ افتاده ست
قتل با چشم؟!
اتفاقی که،
سگ به این اتفاق تن داده ست
با توسل به داغی ِ یک تَن
دوست دارد که هر چه شد،بکُند
مَرد باید تمام یک زن را
مثل یک گرگ مال خود بکُند
این سگ استخوانی ِآرام
می تواند به گرگ برگردد
قلّه را تووی خواب می بیند
می رود تا بزرگ برگردد !
زخمی ِ چند ساله ای در من
در سَرَم واژه واژه آشوب ست
یک سگم،تووی دست قلّاده
گرگ بودن چقدر هم خوب ست!
تووی این شعر مطمئنم که
گرگ پایان داستان باشد
از خود ِ متن می شود فهمید
پای یک گرگ در میان باشد !
ناصر ندیمی
نظرات شما عزیزان:
خبرنامه وب سایت: