نبین به چهره جوان مانده ام دلم پیر است
من از شکست و شکست از صدای من سیر است

تو را قسم به عزیزت که پیش من دیگر
نگو که شیر اگر پیر هم شود شیر است

کسی مرا نمی بیند و باز می چرخم
که این حکایت تلخ چراغ آژیر است

چه قدر خاطره ی ناتمام دارم من!
که اسم تک تکشان حکمت است و تقدیر است

مرا امید به یک اتفاق تازه نده
برای خیلی از این اتفاق ها دیر است

من از نماز به این نکته اش رسیدم که
سلام وقت خداحافظی چه دلگیر است !

 

دکترحمیدفردصفر



نظرات شما عزیزان:

حس بیقرار
ساعت8:46---2 تير 1395
سلام. شعر از

مجموعه " همان همیشگی " سید سعید صاحب علم


حس بیقرار
ساعت8:45---2 تير 1395
سلام. شعر از
مجموعه " همان همیشگی " سید سعید صاحب علم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : دو شنبه 30 شهريور 1394برچسب:دکترحمیدفردصفر, | 18:6 | نويسنده : آریا |