آشفتگی من

 

پيچيده تر از بند نگاهت تله اى نيست
بگذار كه صيد تو شوم،مسئله اى نيست

وقتى دلمان ساكن يک منزل نور است
انگار ميان من و تو فاصله اى نيست

شيرينى تكرار تو در قالب يک ذكر
در هيچ نماز سحر و نافله اى نيست

يك تير رها شد به گلوى غزل من
خون مى چكد از شعر، ولى حرمله اى نيست

موى تو به زنجير كشيد عاقبتم را
نه ؛قدرت گيسوى تو در سلسله اى نيست

حكمى كه نگاهت به تمناى دلم داد
حق بود گمانم! تو بخواهى،گله اى نيست

لرزى كه به اندام من انداخت نگاهت
در قدرت تخريب گرِ زلزله اى نيست

هر روز تو را از همه مى پرسم و افسوس
در پاسخ آشفتگى من "بله" اى نيست

 

فرامرز محمدزاده



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : شنبه 11 مهر 1394برچسب:فرامرز محمدزاده, | 17:40 | نويسنده : آریا |