فحش ناموسی

 

تووی کوچه قرار ممکن نیست،باید از ازدحام برگردم
گاهی از در که می زنم بیرون،شاید از پشت بام برگردم
دل خودش را به قصد قُربت کُشت،مَرد،زن را به قصد نزدیکی
باید از فکر،بسته باشم تا،راحت از قتل عام برگردم


چند ساعت سه تار در طیِ روز،چند ساعت به خواب مشغولم
چند ساعت به خانه ی بی زن،با کمی اضطراب مشغولم
تووی ذهنم مدام می چرخم،با تِز ِ انقلاب مشغولم
دوست دارم در این میان گاهی،تا بگویی سلام،برگردم


اجتماعی که فحش ناموسی ست،اجتماعی که تلخی ِ زهر ست
سوپرِ کوچک ِ محله ی ما،مَرد ِ بدبخت با زنش قهر ست
گیج ِ سگ پرسه در خیابانم،شهرداری مزاحم شهر ست
می روم با تمام بدبختی، بعد ِ یک انهدام برگردم


چندتا شعر مبتذل گفتم،روی احساس شاعری ریدم
کفر همسایه را درآوردم،بی پدر فحش داد و خندیدم
فکر کردم چقدرکم دارم،تخت بودی و بی تو خوابیدم
باید از خود جدا کنم خود را ، از من ِ بی مرام برگردم

 

عشق، چیزی نبود غیر از درد،روزهای کلافه بودن را
گور بابای هر که می گوید،قصه ی بد قیافه بودن را
روی چشمم اسید می پاشم،تا نبینم اضافه بودن را
سینیِ چای را به من برسان،خواهشا" یک کلام ،برگردم؟!

 

در نبود تو منفجر شده ام،مَرد باید عذاب هم بِکِشد
سردی ِ روزهای بی زن را،کاش این خانه دست ِ کم بِکِشد
دوست دارم کِنار شومینه،بنشینی و چای دَم بِکِشد
بعد با هم قرار بگذاریم،با تو در شعر هام برگردم 


دوستم داری و...نفهمیدم،دوستت دارم ِ صمیمی را
سگ نبودم که هار می رقصم،دوستم داری ِ قدیمی را
ردّ ِ آغوش می کُشد حتما،-شک نکن-،ناصر ندیمی را
منتظر می شَوم، دهان وا کن،رو به من،والسلام !برگردم


ناصر ندیمی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : دو شنبه 4 آبان 1394برچسب:ناصر ندیمی, | 14:19 | نويسنده : آریا |