دل رمیده

 

رنگِ ز رخ پریدهٔ ما را کسی ندید
این مرغِ پرکشیدهٔ مارا کسی ندید

چون دود،درسیاهیِ شب گم شد از نظر
خوابِ زسرپریدهٔ ما را کسی ندید

بسیار صیدِ جَسته که آمد به جایِ خویش
امّا دلِ رمیدهٔ ما را کسی ندید

پنهان ز چشم ِغیرْ به کنجی گریستیم
اشکِ به رخ دویدهٔ ما را کسی ندید

اغیار،محوِ چاکِ گریبانِ او شدند
پیراهنِ دریدهٔ ما را کسی ندید

خاری که رفته بود به پا،زود چاره شد
خارِ به دل خلیدهٔ ما را کسی ندید

گلچین رسید و دست به یغما گشود و رفت
گلهایِ تازه چیدهٔ ما را کسی ندید

مانندِ نخلِ مومْ که بندد ثمر به خود
یک میوهٔ رسیدهٔ ما را کسی ندید

دامانِ تر،به اشکِ ریا،پاکْ شسته شد
کالایِ آبدیدهٔ ما را کسی ندید

دیوانِ عمر را دوسه روزی ورق زدیم
ابیاتِ برگزیدهٔ ما را کسی ندید

 

 محمد قهرمان


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : یک شنبه 10 آبان 1394برچسب:محمد قهرمان, | 17:13 | نويسنده : آریا |