مرگ اصیل

 

سرزمین نگاهتان شده ام لشکرت را گسیل کن در من 

قبله ام را کبوتران بردند عزم با قوم فیل کن در من 

 

در تنم جای سم اسبان است بوی خون می دهد تمام تنم

جنگ ، آتش ، چپاول و کشتار ، کاری از این قبیل کن در من 

 

خاکریز تنم پر از زخم است سینه ام در مسیر درگیریست

تا شکستم نداده ای نشکن حرکتی بی بدیل کن در من 

 

برنو عاشقی همایل کن تا شکوه عشایری داری 

دشت آماده ی رجز خوانیست فکر تشکیل ایل کن در من 

 

کدخدا رفته عاشقی بکند فکر بد درسرت نپیچانی 

پیش من التماس بیهوده است فکر باج سبیل کن در من 

 

زیر پا شد دلم نمی بینی فصل بعد از نبرد پائیز است 

زندگی را بکش به روی تنم فکر مرگی اصیل کن در من

 

جابر ترمک





نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : شنبه 7 آذر 1394برچسب:جابر ترمک, | 11:46 | نويسنده : آریا |