تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آریاییها و آدرس ariayiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
ساعتت کوک ِ اتفاقی که ، دارد از بی گدار می افتد
می رود ، می رود ... و می میری ، از سرت انتظار می افتد !!
فال حافظ ، صدای موسیقی ، پر شدی از ترانه ی گلپا
<< آینه در سپیدی مویت >> ، از هوایت بهار می افتد
هی گره می زنی ، گره ، شب را ، هی گره می زنی به فردا که –
می شود او دوباره برگردد ؟! می شود او ، دوبار ..می افتد –
از سرت این سوال تکراری ، توی غم واژه های خیسی که
در همین اتفاق می میرد ، توی این گریه دار می افتد !
مثل یک تیغ کهنه می مانی ، روی رگهای ماجرایی که
می رود خودکشی شود اما ... ، بی رمق پای دار می افتد
*****
زندگی می شوی ته دردی ، مثل افتادن از هوا به زمین
مثل نه ماهگی ِ زن در درد ... ، << مثل احساس ِ مردگی ِ جنین >>
زندگی می شوی ، و این یعنی : هی بمیر و بمیر و راحت شو!
شک نکن نه ! به این که : من مردم ؟! ، شک نکن نه ! به این صدا به یقین
هی بگیر از خودت سراغت را ، هی سرت را بزن به دیوارو
هی بچرخ و بچرخ و گیجت شو ، توی این واژه ها بیا بنشین !
مثل منگی ِ بعد بد مستی ، می روی تا ته فرا موشی
زندگی می شوی ته سیگار ، وقت افتادن از لب ِ هروئین ...!
[ روی یک تخت کهنه ی چوبی ، هی عقب می روی ، عقب ... و زمان
مثل گرگ گرسنه می بلعد ، خاطرات تورا ... تو را ، و ... همین !! ]
زهره جعفر زاده
نظرات شما عزیزان:
خبرنامه وب سایت: