شبیه قوچ چموش

 

گمان نکن که تو را باد می برد !

اینروز را نخواسته از یاد می برد 

 

چشمان بی گناه کسی بی پناه تر 

بی خواب را به شهر غم آباد می برد 

 

گم می کند سیاهی شب را نفس نفس 

سگ پرسه ای که تا رگ بیداد می برد 

 

تو ماه کاملی و نبودت پلنگ وار 

شب را به عمق ورطه ی فریاد می برد 

 

آخر شب بلند به گیسوی تو قسم 

دارد مرا به مهلکه ای حاد می برد 

 

حالم شبیه قوچ چموشی که عاقبت 

چوپان مرا به نیّت ِ جلاد می برد 

 

افسوس چشم مست تو را نیمه های شب 

شیطان به سمت خوابِ پریزاد می برد 

 

من برخلاف آب به جایی نمی رسم 

مرگ است آنچه ماهی آزاد می برد 

 

نفرین نکن ببین گذرم را شبی بلند 

دست قضا به آنچه نیافتاد می برد 

 

مهدی نژادهاشمی 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : چهار شنبه 2 دی 1394برچسب:مهدی نژادهاشمی, | 13:35 | نويسنده : آریا |