تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آریاییها و آدرس ariayiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
گرسنگی دیگران برای ما که نان نشد
هزارسال روزه ایم و نوبت اذان نشد
چقدر رد پای دزد بی پدر -
ومادری، که گریه های او حریف خان نشد
«درخت ها به ریشه ام شبی تبر گذاشتند»
کنار هر قسم نشانی از دم خروس بود
که سگ شدم به حال و روز گربه ای که لوس بود
و اسم دخترانه ای که عقد پیرمرد شد
و ساقدوش محترم که عاشق عروس بود
«کلاه بوقی تو را سر پدر گذاشتند»
کنار سفره از رژیم بی رویه چاق شد
و توبه کرد و پشت دست عده ای که داغ شد
که رفته رفته هرکجای آدمک دراز شد
دروغ گفت آنقدر که آخرش الاغ شد
«و بعد نام کوچک تورا که خر گذاشتند»
شبیه دلقکی که گریه باورم نمی کند
که گوسفند بودم و کسی خرم نمی کند
میان تیترهای روز/ناله باورم شده؛
که هیچکس نگاه چپ به کشورم نمی کند
«به خنده بر مناسبات جنگ اثر گذاشتند»
به منطق نهفته در میان حرف مفت ها
از ارتباطِ حقِ تو به گردنِ / کلفت ها
از انجماد یک نفر میان سردِ/ خانه ها
کسی به دست های مه گرفته گفت "هااااااا"
«و روی شانه های خالی از تو سر گذاشتند»
که سرنوشت حتمی گرسنه انتظار شد
به احترام هرکسی که خم شدم سوار شد
سرم به نان-پنیر-عشق و شعرهام گرم بود
که نور انقلاب ما دچار انفجار شد!
«و خواستم که زندگی کنم، اگر گذاشتند!!»
محمدبهروزی
نظرات شما عزیزان:
خبرنامه وب سایت: