تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آریاییها و آدرس ariayiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
من ظهر تب آلودۀ یک شهر عرق ریز
تو آن شب مرموز که از حادثه لبریز
تهدید بزرگی است لبانت که بخندد
بر جاذبۀ یک شبِ بارانیِ پاییز
تصویر قشنگی است؛ ولی حیف، خیالی
ما دست به دستِ هم و یک عصرِ دلاویز
گفتم که چرا می کنم از چشم تو دوری؟
از بس که عجیب است و کمی دلهره انگیز
یک عمر شنیدم که: «تو را دوست ندارد»
عمری شدم از دست تو با خلق گلاویز
قلب من بیچاره شد آن «عارف مشهور»*
چشمان تو هم قوم مغول، لشگر چنگیز
بردار و ببر این دل دیوانۀ من را
رسوا کن و بر دار مجازات بیاویز
در دست من افتاده ورق های دل و او
از بخت بدم کرده ولی حکم به گشنیز
*عارف مشهور:عطار نیشابوری که به دست مغولان به قتل رسید
سونیا.ن
نظرات شما عزیزان:
خبرنامه وب سایت: