رفیق

 

مثل یک آیینه ام ، از «آه» می ترسم رفیق
از خودم گه گاه و گه ناگاه می ترسم رفیق 

گرچه مابین دو کتفم مُهر ایمان خورده است ... 
لیکن از تاریکی این چاه ، می ترسم رفیق 

گاه از له گشتن یک مور ، اشکم می چکد 
آری ، آن کوهم که از یک کاه می ترسم رفیق 

راه سخت و راهزن بسیار و عمر اندک ، و من 
از کمینِ دشمنِ آگاه ! می ترسم رفیق 

می خزم کنج تو و در وسعتت گم می شوم 
جان پناهم می شوی هرگاه می ترسم رفیق 

شادی ات را دوست دارم ؛ جان خود را بیشتر ! 
از همین لبخند دُم کوتاه می ترسم رفیق ..

 

حسین شیردل



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : شنبه 9 آبان 1394برچسب:حسین شیردل, | 10:47 | نويسنده : آریا |