بگذار تا بدون تو عمرم هدر شود

این یک دو روزِ مانده هم اینطور سر شود


 
حالا که سهم من نشده یار من شوی

با من تمام خاطره ها همسفر شود


 
بر غصه ام دوباره بخندد رقیب من

دنیا تمام ، قسمت این یک نفر شود


 
با هر بهانه از دل من دور تر شوی

با هر نگاه ،حسرت من بیشتر شود


 
چیزی نمانده مرگ بیاید ، به جای تو

از عمق غربت دل من با خبر شود

 

ف-محمدزاده

 

 



تاريخ : یک شنبه 13 دی 1394برچسب:ف-محمدزاده, | 18:22 | نويسنده : آریا |

 

کوچ کردم که دلم را به کسی نسپارم

حس خوبیست که من این همه بی آزارم



عشق احساس قشنگیست ولی من شخصا

دیدگاهی متفاوت به دو عاشق دارم



خوش ندارم به کسی قولی و قلبی بدهم

که به یک حادثه روزی دل از او بردارم



این دلیلیست که در این سفر تنهایی

از مسیری که به عشقی برسد بی زارم....

 

ف-محمدزاده

 

 



تاريخ : شنبه 12 دی 1394برچسب:ف-محمدزاده, | 23:16 | نويسنده : آریا |

 

شوق دیدار تو را دارم نمی آیی چرا؟
مثل باران ، تند میبارم نمی آیی چرا؟


خسته ام از درد ، از آهنگ های بیکلام
خسته از آهنگ گیتارم نمی آیی چرا


غرق در کابوس میمانم مجال خواب نیست..
من چرا تا صبح بیدارم؟ نمی آیی چرا؟


 رفته ای! با خاطراتت اشک میریزم هنوز
باز غم در سینه میکارم نمی آیی چرا؟


ای دوای درد قلبم، خسته ام از زندگی
بی تو در بستر گرفتارم نمی آیی چرا


نسخه ای پیچیده دکتر بوسه بر لبهای عشق
آه، محتاج پرستارم نمی آیی چرا


هیچ کس من را پرستاری به جز روی تو نیست
از تب این عشق، بیمارم نمی ایی چرا

 

ف-محمدزاده

 

 



تاريخ : جمعه 11 دی 1394برچسب:ف-محمدزاده, | 15:50 | نويسنده : آریا |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 59 صفحه بعد